پایان مظلومیت ، آغاز حرکت

همانطور که گفته شد ایرانیان از وضع اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر جامعه به ستوه آمدند. علیرغم حمایت های موثرشان از اعراب در آغاز حمله آنان به ایران، طولی نکشید که امید آنها به یکباره به یاس مبدل گردید . و دیری نپایید که به اشتباه خود پی بردند و قدم پایداری پیش نهادند . روح ایرانی هنوز از تب و تاب نیفتاده بود و برای زنده ماندن دست و پا می زد . شاهنشانی ایران و عظمت گذشته در یادها موج می زد . می دانیم که گذشته همیشه زیبا تر و پسندیده تر از آنچه بوده جلوه می کند . ایرانیان که برای ایجاد جامعه ای آزاد و عدالتمند ، از حکومت ظالم بنی امیه سرخورده بودند ريا، در گذشت افتخار آمیز خویش پناه گرفتند و پس از گذراندن یک دوره بهت زدگی و انتظار، از نو حافظه خود را بازیافتند و خواستار آن شدند که لااقل از جهت روحی و معنوی ،شخصیت خویش را احیا کنند .

بنابراین به فکر بلند پروازی افتادند تا مگر دوران کسری را برگردانند . آنان به خوبی می دانستند تا مسلمان نشوند و در دستگاه اسلام نیایند ، کاری از پیش نمی برند و تا زیر پرچم خلافت اسلامی گرد نیایند، پیروز نمی شوند .

از تدابیر بزرگ و سیاسی که ایرانیان برای برانداختن بنی امیه و انقراض سیادت عرب اندیشیدند ، این بود که از بنی هاشم پشتیبانی و حمایت کنند . زیرا بنی هاشم ، هم عرب بودند و هم قرابت ( نزدیکی – خویشاوندی ) آنان با پیلمبر اسلام از هر طایفه عرب دیگری بیشتر بود و طرفداری از آنان در انظار مسلمانان رنگ حمایت از دین و مذهب داشت . بنابراین اندیشه ، حمایت از بنی هاشم را وجه همت خویش قرار داده و آنگونه که در ادامه خواهم گفت موفق به شکست بنی امیه و روی کار آوردن عباسیان گردیدند و بدین طریق را را برای پیشبرد اهداف خود هموار نمودند . اما به اقتضای موقعیت ، مجبور بودند که شخص خلیفه اسلامی را از اعراب برگزینند و خود پشتیبان مسند خلافت او باشند . تا در ظاهر او حاکم باشد ولی در باطن خودشان حکومت را در دست داشته باشند . برای رسیدن بدین منظور ، حمایت بنی هاشم را وجهه همت خود قرار دادند و همواره در پی این بودند که حکومت بنی امیه را ساقط کنند و دولتی موافق میل خود تاسیس نمایند .



نهضت شعوبیه

ایرانیان برای رهایی از یوغ فرهنگ عرب و احیاء فرهنگ ایرانی \\\"نهضت شعوبیه\\\" را تشکیل دادند . حزب شعوبیه که مرامش تحقیر عرب و تفضیل عجم بود ، با تمهیدات گوناگون در برانداختن سیادت عرب ، از هر شمشیری کارگر تر و از هر انقلابی موثر تر بود . شعوبیه در مراحل اول ، تبلیغات خود را براساس درین اسلام استوار کرده بودند و دم از مساوات می زدند و طرفداران زیادی پیدا کرده بودند . با تشکیل این حزب ، قیام ایرانیان بر ضد عرب نخست به صورت نهضت ادبی ظاهر گشت . شاعران تازی گوی ایرانی نژاد در آثار خود ، مفاخرات بر عرب را آغاز کردند . خاندان \\\"یسار نسائی\\\" از این لحاظ در عصر بنی امیه شهرت واهمیت داشتند. فرزندان یسار نسائی\\\"اسمائیل ، محمد و ابراهیم \\\"

در مورد ایرانیان تعصب داشتند و نسبت به اعراب ، دشمن و بد خواه بودند . اسمائیل و برادرانش از مشاهیر شعرای ایرانی عصر اموی بودند که در اشعار خود به مجد و عظمت باستانی ایران اشاره می کردند و از بزرگواری اجداد و نیاکان خویش یاد می کردند .

ولی بنی امیه به هر وسیله ممکن ، این صداها را خاموش می کردند و گلوی صاحبان این نغمه های آزادی را با سرپنجه های خشم و کین می فشردند . نهضت شعوبیه ، بزرگترین نهضت ایرانی بود که بالاخره دولت و سیادت عرب را به کلی منقرض و ریشه کن ساخت .



قیام ابومسلم و حکومت عباسیان

در اوضاع و احوالی که دامنه انقلاب و عدم رضایت عمومی بر علیه حکومت ستمگر بنی امیه وسعت می گرفت ، ابومسلم خراسانی ، پرچم سیاه خود را برافراشت و مردم را به جنگ بیدادگران فراخواند . اونخستین فرزندان ایران است که به تازیان اعلام جنگ داد . ابومسلم سپاهی نیرومند از \\\"سیاه جامگان\\\" به وجود آورد و با حمایت عباسیان ، بنی امیه را از صفحه روزگار پاک نمود و خاندان عباسی را به روی کار آورد . \\\"منصور\\\" خلیفه عباسی با همه خدمتی که ابومسلم به او و خانواده اش نمود ف از قدرت او به هراس افتاد و در یک مهمانی که به پاس خدکمات او صورت پذیرفته بود ابومسلم را فریب داده و او را به طرزی ناجوانمردانه به قتل رساند .

با روی کار آمدن عباسیان چنانکه خواهم نوشت ، مقدمات مداخله ایرانیان در امور مختلف فراهم گردید . خلفای عرب که خود را از اداره امور ناتوان می دیدند ، بر آن شدند که از خود ایرانیان که در علم مملکت داری ید طولائی داشتند استفاده کنند .چنانکه \\\"سلیمان بن عبداالملک \\\" خلیفه عرب گفته است (از ایرانیان در تعجب هستم ، آنها در حکومت هزارساله خود هرگز به ما محتاج نشد ند و ما صد سال حکومت کردیم و ساعتی از آنان بی نیاز نشدیم و حتی در زبان خود نیز به ایرانیان نیازمندیم .)

در دوره عباسی خصوصاً خلفای نخستین آن ، تمامی کارهای مملکت در دست وزرای مطلقاً ایرانی قرار داشت . منصور دوانقی ، خالد پسر برمک ، پسرش یحیی و نوادگانش فضل و جعفر و محمد و موسی که معروف به خاندان برامکه هستند ، مشاغل مهمی را در دستگاه خلافت هارون الرشید داشتند .

ایرانیان که نفوذشان در دربار خلافت برای تجدید عظمت دوره ساسانی و احیاء زبان و آئین کهن بود ، پایتخت را از دمشق به بغداد منقل کردند . زیرا خراسان کانون جنبش و شورش بود لازم بود محلی برای مرکز خلافت برگزیده شود که به خراسان نزدیک باشد . برای این منظور شهر بغداد که دارای موقعیت مناسبی بو ، دجله فرات از میان آن می گذشت و خصوصاً نزدیک به شهر تیسفون بود .

به عقیده \\\" فن کرمر\\\" از عهد عباسیان نه تنها تشکیلات دینی بلکه حتی شکل لباس ، انواع غذا و سبک موسیقی و امثال آن نیز تحت نفوذ ایرانی بود .در بغداد رونق سبک و روش ایرانی رو به افزایش بود . جشن های مهرگان و نوروز را به رسمیت می شناختند . لباس ایرانی لباس رسمی دربار بود . به فرمان خلیفه دوم عباسی کلاه های بلند و سیاه مخروطی شکل ایرانی بر سر می گذاشتند . در دربار ، آداب و رسوم پادشاهان ساسانی را تقلید می کردند و جامه هائی با نقوش و خطوط زرین می پوشیدند و اعطای اجازه به پوشیدن این نوع لباس از حقوق مختصه خلیفه بود .

روی کار آمدن خاندان برمکی و نفوذ آنها در دستگاه خلافت سبب گردید که ایرانیان فرقه شعوبیه و شیعیان علوی \\\"پیروان حضرت علی (ع) \\\" که جملگی دشمن سرسخت اعراب بودند ، در دستگاه حکومت نفوذ کنند و به یاری برمکیان کلیه کارها را از دست خلیفه خارج کنند ف به طوری که رفت و آمد و مراجعات مردم به دستگاه برامکه بیش از قصر خلیفه بود و هرگونه تقاضای خلیفه منوط به تائید یحیی برمکی بود .

در بین برامکه یحیی و جعفر خدمات فوق العاده ارزنده ای جهت استقلال مجدد ایران بعمل آوردند.

ازجمله کسان دیگری که خدمات بسیاری به ایران کرد یکی از وزیران ایران دوست به نام \\\" ابوالعباس اسفراینی \\\" بود که با پیروی از روش صفاریان و سامانیان می کوشید تا بار دیگر زبان و ادبیات فارسی را رونق دهد و ایرانیان را از نفوذ لغوی اعراب ، خلاصی بخشد . اسفراینی در مدت 17 سال وزارت خود ، دستور داد کلیه نامه ها و دفاتر ایوان را به زبان پارسی نویسند و از نوشتن زبان عربی خود داری کنند . این وزیر خردمند ، شاعر عالیقدر ایرانی ، فردوسی را یه تالیف شاهنامه برانگیخت و او را به یاری سلطان محمود امیدوار کرد .



قیام های مسلحانه و مبارزات فرهنگی ایانیان علیه سلطه اعراب

خروج سیاه جامگان ابومسلم را می توان آغاز رستاخیز ایران شمرد . پس از قتل او گوئی روحی تازه در کالبد ایرانیان دمیده شده بود . اندیشه او ، اندیشه استقلال و آزادی ایران ، اندیشه احیاء آئین های کهن ، پیروان و دوستان او را همچنان بر ضد تازیان برمی انگیخت و ایرانیان آزاده رابیش از پیش از سلطه اعراب بیزار می کرد . بدین گونه بود که پس از او ، قیام هائی چون قیام سنباد ، استادیس ، مقنع ، بابک خرم دین ، افشین ، مازیار ، مرداویچ ، به خونخواهی اومسلم و در جهت احیاء زبان و آئین های کهن ، یکی پس از دیگری به وقوع پیوست . َعَلم استقلال از دست هر سردار وطن پرست می افتاد ، سردار دیگری ئر مخالفت با حکومت ظالمانه اعراب آزمایش را بر می افراشت .

نتیجه این مبارزات این گردید که مامون خلیفه عباسی ، خراسان مرکز خلافت را \\\"طاهر حسین \\\" واگذار نمود . او با ایجاد حکومت طاهریان در خراسان ، آرزوی ایرانیان در تحصیل استقلال را تا حدودی به واقعیت نزدیک کرد و نخستین ضربت به امپراطوری عرب در ایران وارد گردید و اولین بار پس از 185 سال \\\"از 21 هجری ، شکست نهاوند ) در قسمتی از ایران ، امرائی از یک خاندان ایرانی یکی پس از دیگری حکومت کردند .

قیان تاریخی و سرنوشت ساز سردار بزرگ \\\"یعقوب لیث صفاری \\\" خراسان را از آخرین حاکم آل طاهر که دسن نشانده خلیفه بغداد بود ، گرفت . این سردار بزرگ ، علیرغم حکومت کوتاهش ، صفحات زرینی در تاریخ ایران بوجود آورد . وقتی \\\"یعقوب\\\" خراسان را که مرکز خلافت در ایران بود ، از تسلط خلیفه عرب درآورد ایرانیان عرب زبان او را به زبان تازی ستودند و لیث صفاری در پاسخ به این سخنان گفت \\\" چیزی که من اندر نیابم ، چرا گفته شود پس به فارسی بگوئید و بنویسید\\\" یعقوب دستور داد نسخه ای از خداینامه را از هندوستان به ایران اوردند و \\\" ابومنصور عبدالرزاق\\\" که معتمدالملک بود ، بفرمود تا آن را از پهلوی به زبان فارسی نقل کنند .

بنابراین برا اولین بار پس از سیصد سال رکود و سکون در زبان فارسی ، مقدمه شاهنامه به زبان فارسی نوشته شد که بعدها در قرون چهارم و پنجم ، حکیم ابوالقاسم فردوسی آن مجموعه را به نظم درآورد . ازبرکت آن کتاب مقدس است که امروزه ما ایرانیان بر خلاف دیگر کشورهای مفتوحه به وسیله اعراب ، به زبان مادری خود تکلم میکنیم .